معنی ریم آهن در فرهنگ لغت هوشیار

آنچه که از آهن پس از ذوب در کوره باقی ماند یا بهنگام پتک زدن از آن فرو ریزد

معنی ریم آهن در فرهنگ فارسی معین

آن چه که از آهن پس از ذوب در کوره باقی می ماند یا به هنگام پتک زدن از آن فرو می ریزد

چرک آهن، آنچه از آهن پس از گداختن در کوره باقی می ماند یا هنگام چکش زدن از آن می ریزد

ریم آهن: آنچه که از آهن پس از ذوب در کوره باقی ماند یا بهنگام پتک زدن از آن فرو ریزد

فرهنگ لغت هوشیار

ریم آهن: آن چه که از آهن پس از ذوب در کوره باقی می ماند یا به هنگام پتک زدن از آن فرو می ریزد

فرهنگ فارسی معین

ریم آهن: چرک آهن، آنچه از آهن پس از گداختن در کوره باقی می ماند یا هنگام چکش زدن از آن می ریزد

فرهنگ فارسی عمید

آنچه بدان چیزی را پاک کنند، بیخ خرغول که بدان چرک رخمها را پاک کنند

آنچه بدان چیزی را پاک کنند، بیخ خرغول که بدان چرک رخمها را پاک کنند

آنچه با آن چرک چیزی را پاک کنند، دارویی که برای معالجۀ زخم، جراحت و پاک کردن ریم زخم به کار می برند

((~. هَ))

آن چه که با آن چرک چیزی را پاک کنند

خط آهن

دو خط آهن متوازی که بر آن قطار ماشین حرکت کند، ریل

جادۀ ریل گذاری شده که ترن از روی آن عبور می کند